۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

به ایران درود

به ایران درود ‏
‏‫.. ‏
‏‫به ایران و خاکش ، به باد و به آبش درود ‏
‏‫به کوه و به دشت و به صحرا ، کویرش درود ‏
‏‫به زرینه رود ، به سیمینه رودش درود ‏
‏‫سپید رود ، به خشک رود به کارون درود ‏
سهند و ‫سبالان و تفتان ، دماوند ِ غران درود ‏
‏‫به البرز ، به زاگرس ، به زنجیر ِ کوه ها درود ‏
‏‫به آن دشت مرغاب ، پاسارگاد و شاهش درود ‏
‏‫به کُرد و لُر و ، آذری زادگاهش درود ‏
‏‫به گیلک به مازی ، بلوچ و به خوزی درود ‏
به کوروش ، به داریوش و نادر ، شهانش درود‏
‏‫به بابک ، ابومسلم و مازیارش درود ‏
‏‫به یعقوب لیث ، سور ِنا ، آریوبرزن درود ‏
به زفران، خراسان و فی روزه هایش درود ‏
چو از خاک ایران بداریم همی تار و پود ‏
‏‫به آزاد باش ِ ایران زمینان‫ به خوانیم سرود ‏
‏‫بیاریم سیاهی علم ها ، ز ِ دشمن فرود ‏
‏‫سپاریم کُنِش های ِ ایران ستیزان به دود ‏
به نوروز ، به زاد روز ِ باستان بهارش بگوئیم درود‏‫ ‏
‫..
‫سوز
۱۳ مهر ۱۳۸۸ − 05.10.2009

اسمی دیگر برای آزادی

‫اسمی دیگر برای آزادی
‫..
"کاش آزادی اسم دیگری داشت، اسمی که به خاطرش به زندانت نمی افکندند"
این موضوع را یکنفر در سایت بالاترین نوشته بود.
نوشتمش:
‫آزادی اسمی است که به مجموعه ای از رفتار های فردی و اجتماعی گفته می شود.
"‫رفتار و برخورداری یکسان در استفاده از امکانات، بطور مساوی و برای همه افراد "
‫اگر این رفتار و اعمال اسم دیگری هم داشت،
آنها که آزادی را مخالف میل خودشان ‫می بینند، بازهم به این نوع رفتار ایراد می گرفتند
و طرفداران آنرا « آزادی» را، ‫آزار و اذیت می کردند و به نام های:
مخالفت با امپراطور، پادشاه، ملکه، خدا و ... ‫به زندان می انداختند و شکنجه ‫می کردند
و شاید از زندگی محرومشان می کردند.
‫مگر کلام های "آزادی" ژاندارک در فرانسه، نلسون ماندلا در افریقای جنوبی،‫ متفاوت
با کلام گلسرخی ‫در زمان شاه پهلوی، روزنامه نگاران امروزی در جمهوری اسلامی، ‫
برای کلمه " آزادی " در زبان فارسی نبود؟
‫چرا ! از طرف آنها(غیر ایرانی ها) لغت های مختلف وغیر مشابه از لغت فارسی
برای این تساوی حقوق اجتماعی یعنی "آزادی" بکار می رفت.
‫ولی رفتاری یکسان و خشن با این آزادی خواهان می شد و می شود.
انحصار طلبان همیشه همه چیز را فقط برای خود مجاز می بینند.
‫با الهام از سهراب سپهری:
‫رهبران را باید شست − جوور دیگر باید داشت
‫..
‫سوز
۰۳ اسفند ۱۳۸۸ − 22.02.2010

وطن

وطن
..
وطن در دست ِ نادانان اسیر است
ندا از بهر ِ آزادی، کبیر است
جوابش را گلوله، در نفیر است
نجاتش د ِه کنون، فردا که دیر است
.
زمین در خون، ز ِ آزاد و دلیر است
و خاک از خون ِ آزادان، خمیر است
که این نان، بر ستمکاران فطیر است
آخوند ِ پنج تومن، اینجا امیر است
.
به سالوس و ریا، آخوند، پیر است
به تزویر بیشه را، ملا ، که شیر است
” خدا فرموده است“، نان و پنیر است
و گوش خلق ازین اوهام سیر است
.
ریا در دین، کِهین تا به مَهین است
دوروئی در لباس ِ دین، سفیر است
دورنگی صاحب ِ دین بر جبین است
ولی یه امر، فقط، اینجا کبیر است
..
سوز
۱۱ آذر ۱۳۸۸ − ۱۶ بهمن ۱۳۸۸
02.12.2009 – 05.02.2010

سازمان ملل دیگری باید ساخت

سازمان ملل دیگری باید ساخت
سازمان ملل را باید شست ، سازمان ملل دیگری باید ساخت
----- -----
۹ ‎نفر دیگر در ایران اعدام می شوند
ده روز پس از اعدام دو نفر به اتهام شرکت در ناآرامی‌های پس از انتخابات،
حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی، معاون اول قوه قضاییه، دوشنبه شب اعلام کرد که
«۹ نفر دیگر نیز به زودی اعدام خواهند شد».
به گفته او، این افراد «با انگیزه براندازی نظام در اغتشاشات حضور یافته‌اند».
----- -----
شنیدن این اخبار : اعدام مردم ایران شدیدا تاسف بار و دردناک است.
چه باید کرد؟
خیلی از ایرانی ها و خارجی ها می دانند که این اعدام ها ناروا و دلایل این اعدام ها
موهوم و پا در هوا است.
بسیاری از مردم ایران و کشور های خارجی می گویند :
مردم را اینطور خشن سرکوب نکنید.
بعد از اعدام ها هم سازمان ها و گروه های ایرانی
و خیلی از کشور های خارجی این اعدام ها را محکوم می کنند.
نتیجه ؟
اعدام ها ادامه دارد و مردم بی دفاع ایران نابود می شوند.
اخطار ها و محکوم کردن ها توصیه و پیشنهاد وار است و عملی نیست.
عملا چکار باید کرد که جلوی این ناروایی ها و ظلم ها گرفته شود؟
----- -----
سازمان ملل را باید شست ، سازمان ملل دیگری باید ساخت
( روح سهراب سپهری شاد)
--
سازمان مللی که به گوید :
آهای شما !!
شمائی که مردم آن کشور را اذیت می کنید،
شمائی که آنها را نابود می کنید.
بس کنید، رفتار خود را اصلاح کنید!
و اگر ادامه داده شد، بلافاصله با نیروهای چند ملیتی با تمام قوا و سریع،
سران کشور را دستگیر و برای محاکمه بفرستند و کشور را
به دست خود مردم و نمایندگان جدید مردم بسپارند.
اگر نمایندگان جدید هم روزی خطا هائی آنچنان بزرگ کردند،
گوش آنها را هم بگیرند و در دادگاه به نشانند.
آنوقت هیچ نماینده مردم، (رئیس جمهور) دست از پا خطا نمی کند.
..
سوز
۱۳بهمن ۱۳۸۸ – 02.02.2010

خار سر دیوار

خار ِ سر ِ دیوار
..
من از روئیدن خار ِ سر ِ دیوار دانستم
که ناکـَس کـَس نمی گردد ازین بالا نشنینی ها
..
من از روئیدن خار ِ سر ِ دیوار دانستم،
که خار هم می تواند بالا نشین باشد.
ولی آیا آن جای گـُل را می گیرد،
آیا آن زیبائی یک گـُل را می تواند ارائه بدهد؟
در مقایسه کردن ِ یک تک گـُل بالای دیوار
با یک بته خار،
کدام یک بیشتر احساس زیبائی را پدید می آورد؟
.
پیکر ِ خار، ویژگی های خار و نمادهای دیده شده از خار
در گذشته ، این پندار را دارد که از آن نمی توان
توقع بوی خوش و احساس خوشی و زیبائی داشت.
.
آنکه خار هست و خود را بالا نشانده و بزور خود را
گـُل می نماید و جلوه می فروشد که من زیبا هستم،
من دیدنی هستم، با دیدن من احساس شادی و
زیبائی داشته باشید !
آبروی خود را می بَرَد و زحمت ما می دارد.
.
جای خار در میان گلزار نیست، به بیابان زیبنده است.
هر چیزی جای خودش را دارد.
خار باید بجای خودش برگردانده شود و کار خودش را
در جای خودش انجام دهد.
یکی پرسید آیا می شود .
آن دیگری جواب داد: می شَوانیم
)
یعنی ما کاری می کنیم که بشود ، ما شدنی اش می کنیم (
.
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست
که هر چیزی بجای خویش نیکوست.
..
سوز
۰۱ بهمن ۱۳۸۸ – 21.01.2010